«در این دوران شهید اندرزگو، روزها با لباس مبدل و با نامهاى مستعار به شهرستانهاى مختلف مسافرت مى کرد و به فعالیتهاى تبلیغى مشغول مى شد و شبها نیز در نزد ادیب نیشابورى به توسعه معلومات مى پرداخت و همزمان ، طلاب دیگر را نیز از اطلاعات علمى و مبارزاتى اش بهره مند مى ساخت . او در مشهد چندین خانه عوض کرد و نیز پنهانى به سفر حج مشرف شد. در سفر دیگرى که عازم انجام عمره شده بود خود را به نجف اشرف رساند و به زیارت امام (ره) نائل و از انفاس قدسى این دریایى بیکران فیض ، نیرو گرفت . و سپس به سوریه و لبنان سفر کرد و بر تجربه هاى مبارزاتى خویش افزود.
در لبنان با نماینده امام (ره) در سازمان الفتح تماس گرفت و ضمن دیدن تعلیمات نظامى طرز استفاده از سلاحهاى سنگین را فرا گرفت و مقدمات وارد کردن چنین اسلحه اى را به ایران تدارک دید. تصمیم برای ترور محمدرضاشاه سید پس از بازگشت به ایران همزمان با اوجگیرى انقلاب اسلامى تصمیم به نابودى شاه گرفت . لذا با یک برنامه 6 ماهه ، رفت و آمدهاى شاه را تحت نظر گرفت تا بتواند با وارد کردن مواد منفجره از فلسطین ، هدف خود را پیاده کند، لیکن در این امر توفیق نیافت ، لذا دست به کار شد، تا به کمک شخصى در داخل کاخ سلطنتى به این مهم دست یابد که با رویداد شهادتش توفیق اجراى آن را از دست داد.» [رفرنس]
###
«آیت الله سید محمد حسین فضل الله با کوله باری از تجربه فکری و فرهنگی که در نجف اندوخته بود به لبنان برگشت. به محله فقیر نشین نبعه رفت. از ایام نجف با فقر و فقرا خو کرده بود. گاه مساعدت مالی استادش آیت الله حکیم را به مردم فقیر می رساند و با جدیت و پشتکار الگویی از اسلام را که می توانست هم در حوزه منازعات فلسفی و هم در عرصه اقتصاد حرف های تازه ای برای گفتن داشت، به جوانان عرضه می کرد.
آزادی موجود در فضای سیاسی و اجتماعی لبنان، این امکان را فراهم می کرد تا هر کس هر ابتکاری که در توان دارد رو کند و طرحی را که می خواهد در اندازد. یک دهه پیش از او امام موسی صدر در لبنان درخشیدن گرفته و به محوریت سیاسی و اجتماعی شیعه تبدیل شده بود...
آیت اللَّه سید محمد حسین فضل اللَّه در سال 1354ق در نجف اشرف و در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود. وی تحت اشراف پدرش سید عبدالرئوف فضل اللَّه، از مراجع مذهبی شیعه، مراحل تربیت و تعلیم را به شیوه ای که در آن زمان مرسوم بود، گذراند.» [رفرنس]
«فخرالدین حجازی سال ۱۳۰۸ در شهر سبزوار متولد شد. وی با نوشتن مقالات سیاسی در نشریه «اسرار شرق» و هفتهنامه «جلوه حقیقت» با وجود محدودیتها و محرومیتهای بسیار به دفاع از حق و مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت.
همزمان با اوجگیری فعالیت جمعیت فدائیان اسلام، همکاری خود را با یاران شهید نواب صفوی آغاز کرد و در سال ۱۳۳۹ از طریق سخنرانی در کنار بارگاه امام رضا (ع)، دامنۀ مبارزات را علیه حکومت پهلوی وسعت بخشید. وی در سال ۱۳۴۷ موسسه علمی و اسلامی بعثت را برای انتشار کتابهای اسلامی در تهران تاسیس کرد.
فخرالدین حجازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با کسب بیشترین آرای مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت و سه دوره نماینده بود. بهمنماه سال ۱۳۸۲ نشان درجه دو تعلیم و تربیت به وی اعطا شد. این سخنران مذهبی دهههای۱۳۳۰ تا۱۳۶۰، سیام اردیبهشت سال ۱۳۸۶ درگذشت.
«درباره پیامبر و قرآن»، «نقش پیامبران در تمدن انسان»، «زندگی امام حسین(ع)»، «بلال، سخنگوی نهضت پیامبر (ص)»، «استعمار آمریکا و حکومتها»، «جنگ از دیدگاه نهجالبلاغه»، «توحید انقلاب اسلامی ایران در برابر آمریکا»، «انقلاب، جنگ و صلح»، «فتح فاو»، «استعمار آمریکا و حکومتها»، «نقش و نفوذ صهیونیسم در اروپای غربی» و... از جمله آثار منتشر شده فخرالدین حجازیاند.» [رفرنس]
صفحه قبل 1 صفحه بعد